به گزارش برداشت روز، دکتر علی دارابی قائم مقام وزیر میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی که از موسسان اولیه انجمن روابط عمومی ایران بوده روز پنجشنبه ۲۳ دی ماه در آیین پنجاهمین سال انجمن سخنان صمیمانه، پر محتوی به همراه پیشنهادهای ارزشمندی ایراد کرد که متن کامل آن را به علاقه مندان تقدیم می کنیم.
تشکر و قدردانی میکنم از انجمن روابط عمومی ایران برای برگزاری این نشست به مناسبت نیم قرن حضور فعال انجمن روابط عمومی ایران و سی سال تلاش مستمر آن. هم چنین از اعضا و هیئت مدیره بخصوص جناب قاسمی، رفیعی، صدیقپور و سایر عزیزان تشکر میکنم.
مراتب خوشحالی خودم را در این جمع بخاطر تجدید دیدار و توفیق عرض ادب در خدمت استادان و پیشکسوتان و سرآمدان عرصه ارتباطات و روابط عمومی ابراز میکنم و از اینکه هم چنان به عنوان عضو کوچکی از این خانواده بزرگ روابط عمومی هستم افتخار میکنم.
جای تقدیر و تشکر دارد که انجمن روابط عمومی ایران در این سی سال اخیر که توفیق داشته ام و جزء هیئت مدیره اولین دوره انجمن بودهام، همچنان چراغ روابط عمومی را روشن نگه داشته و از هیچ کوشش و تلاشی کوتاهی نکرده است و چقدر کار پسندیده و ارزشمندی است، قدردانی از خادمان در عرصههای مختلف و نکوداشت و گرامی داشت یاد مرحومان و درگذشتگان.
بخش اعظمی از افراد این جمع به مثابه تاریخ روابط عمومی در ایران هستند و این امر موجب مباهات و افتخار است و پیشنهاد میدهم تاریخ شفاهی مشاهیر، بزرگان و مفاخر عرصه ارتباطات و روابط عمومی را به عنوان میراث فرهنگی انجام دهیم.
این از آن حیث که امروز توفیق خدمت در عرصه میراث فرهنگی را دارم مشاهده می شود. به رغم کارها و تلاشی که در این زمینه شده است، چقدر جای خالی کار داریم، لذا به سهم خود اعلام آمادگی میکنم که کمک نماییم و با همت انجمن این تاریخ شفاهی تدوین شود. اگرچه اطلاع دارم اقداماتی در این خصوص صورت پذیرفته است اما میبایست این موضوع هدفمند انجام شود.
همچنین دعوت میکنم نشست بعدی را افتخار میزبانیاش را به ما در محل موزه ملی ایران بدهید و به نظرم بازدید از موزه ملی ایران برای هر ایرانی واجب است.
یک خاطره ای را برای شما نقل میکنم. مدیر موزه ملی میگفت یک نمایشگاهی را در برلین آلمان برگزار کردیم و وزیر امور خارجه وقت ایران برای افتتاح این نمایشگاه مشترک ایران و آلمان در برلین حضور یافتند و ایشان به من گفتند: من مراتب شرمساری خود را اعلام میکنم به دلیل اینکه وزارت امور خارجه در کنار موزه ملی ایران قرار دارد و تا دفتر کار من سه دقیقه فاصله دارد ولی من موزه ملی را ندیدهام اما برای دیدن آن به آلمان آمدهام.
اخیرا از رئیس جمهور محترم درخواست کردیم همه مسئولان و مقامات کشور قبل از اینکه به خارج بروند از موزه ملی ایران بازدید کنند تا بدانند نماینده کدام ملت، تاریخ و تمدن هستند و با افتخار بتوانند وظایف نمایندگی را انجام دهند.
لذا حتما برای بازدید موزه ملی ایران تشریف بیاورید.
سه نکته کوتاه:
ویل دورانت مورخ بزرگ میگوید مرگ تمدنها زمانی فرا میرسد که بزرگان جامعه به سوالات امروزی پاسخهای دیروزی را میدهند. استاد محسنیانراد در کتابهایشان و دیگر اساتید نظیر دکتر افخمی و دیگر عزیزان در خصوص شبکههای رسانهای بحث کردند.
مانوئل کاستلز در کتاب شبکههای خشم و امید که درباره جنبشهای عصر اینترنت است یک نکتهای را تاکید میکند و آن این است که جامعه جهانی امروز یک جامعه شبکهای شده که به مثابه سلسله اعصاب است و یک شبکه عصبی است که با هم تاثیر گذارند و این را باید شناخت و ۱۲ ویژگی شبکههای اجتماعی را بر میشمرد.
نکته نخست: ما باید ویژگیهای جامعه امروزی خود را بشناسیم؛ جابه جایی نسلی، مقتضیات عصر جدید و …
در سال ۱۳۹۴ کتاب آینده پژوهشی انقلاب اسلامی را نوشتم و تقدیم رهبر معظم انقلاب نمودم. ایشان فرمودند موضوع این کتاب چیست؟ گفتم اینکه در چهل سال آینده، تحولات جهانی به کدام سمت میرود، تاثیر آن بر جامعه ایرانی چیست و نسبت آن با انقلاب اسلامی چه هست؟ آن موقع خدمت ایشان عرض کردم در حال حاضر بحث فست فود که امروزه در جامعه مطرح است، این صرفا یک رژیم غذایی نیست. فست فود یک سبک زندگی و یک الگوی زیست در جامعه شده است. نسل جوان براساس این الگو و پارادایم زندگی خود را میگذراند. در همین بحث شبکههای اجتماعی، قدرت رسانههای بومی و ابزارهای نوین و غلبه آنها بر ابزارهای سنتی کاملا مشهود است. با طرح این موضوع میخواهم بگویم که روابط عمومی در ایران با سه معضل اساسی یا ابر چالش مواجه است. (البته منظور ساختار، بودجه، اعتبار و… نیست. این ها مهم است ولی نمیخواهم نام ببرم).
۱- متاسفانه سواد روابط عمومی در نزد مسئولان و مدیران ما وجود ندارد. در عین حال میبینیم هر جریان سیاسی که در کشور رخ میدهد برای پیروزی در رقابتهای انتخاباتی سراغ سرآمدان عرصه تبلیغات و روابط عمومی میروند و آن هم از نوع دیدگاهی که دارند فکر می کنند روابط عمومی همان تبلیغاتی است که میبایست افکار عمومی را به خدمت برنامههای آن ها درآورد.
حالا مشاهده میکنیم انجمن روابط عمومی ایران و شما کارشناسان و مدیران و از جمله حقیر سراپا تقصیر که افتخارم این است که همچنان در جامعه روابط عمومی زیست دارم، با این همه مقاومتی که مدیران ما در عرصههای مختلف داشته اند بالاخره روابط عمومی تا اینجا رسیده و کارهای بزرگی انجام شده است.
در سال ۶۹ که جنگ تمام شده بود و من دانشجوی فوق لیسانس بودم روابط عمومی را با سه نفر شروع کردیم و وقتی روابط عمومی جهاد سازندگی را ترک میکردیم یک شبکه ۱۲۰۰ نفری در کشور ایجاد شده بود و در بقیه بخشها نیز همین طور بوده است.
این اتفاقات بزرگ به رغم مقاومتهایی که در عرصه مسائل مدیریتی افتاده است و هنوز هم این چالش وجود دارد . وقتی مقامات ارشد و مدیران به رغم همه تلاشها این سواد روابط عمومی را ندارند در این زمینه با مشکل و چالش رو به رو هستیم، یعنی به رغم آن مقاومتها این اقدامات انجام شده خوب و موثر بوده ولی نه این که ما را قانع کند.
۲- این موضوع مربوط به شناخت جامعه است و اگر امروزه از تابآوری و بالا رفتن آستانه تحمل و تضارب آرا، مردم سالاری و… صحبت میکنیم همه این ها حلقه اتصالش مساله افکار عمومی است.
افکار عمومی و یک پل ارتباطی میان مردم و مسئولان را چه کسی باید بر قرار کند؟ تقاضا را اخذ و سپس تجمیع و فرموله کند، به دست مسئولان ارشد برساند و پاسخ بگیرد؟ ارتباطات را در دستگاههای دولتی و نهادهای اجرایی تسهیل کند و این روابط عمومی است که عهده دار این مسئولیت است. بنابراین باید به جایگاه روابط عمومی و اهمیت آن توجه کنیم.
نکته پایانی: امروزه نهادهای عمومی، غیر دولتی، سمنها، NGOها و تشکلهای مردم نهاد بازیگران اصلی در عرصههای مختلف هستند و یکی ازویژگیهای اصلی این نهادها حد واسط میان مردم و دولت است و در این زمینه ایفای نقش میکنند. با توجه به معضل بزرگ جامعه که همانا بزرگی اندازه دولت و ناتوانی و ضعیف بودن جامعه مدنی است باید این نهادهای عمومی را تقویت نمود و در نهایت آوردهاش برای مردم است.
بنابراین برای برون رفت از مشکلات و توسعه، پیشرفت و آبادانی کشور میبایست افکار عمومی و سواد روابط عمومی توجه کنیم و سواد روابط عمومی فراگیرتر از سواد رسانهای است که امروزه در جامعه به صورت گسترده مطرح شده است. به عبارتی سواد رسانهای زیر مجموعه سواد روابط عمومی است؛ مثل سواد اقتصادی، سواد فرهنگی و سواد سیاسی.
از طرف دیگر اقناع افکار عمومی، تسهیل ارتباط مسئولان با مردم، پاسخگو بودن، شفافیت و … که جزء اصول حکمرانی خوب است همه در یک مسیر قرار میگیرد.
چارهای جز این نداریم که به افکار عمومی و دست اندرکاران افکار عمومی که همانا روابط عمومی و رسانهها هستند توجه و تلاش کنیم سواد، دانش و تجارب خود را به طور مستمر افزایش دهیم چراکه ما در حال یادگیری و یاد دادن هستیم و این امر را به صورت الگو قرار دهیم.
حقیقتا باید به دست اندرکاران روابط عمومی که به رغم همه این کمبودها و کاستیها و مشکلات موجود در این سالها چراغ روابط عمومی را روشن نگاه داشته اند درود و تبریک گفت.
استادان ارجمند که جمعی از آن ها در اینجا حضور دارند و موجب افتخار همگان هستند تلاش کرده اند و این مفاهیم را برای ادامه راه تبیین نموده اند.
اما با همه اینها ما همچنان نیاز به کار داریم و جمله آخر و نکته پایانی:
همه مواردی که مطرح شد در یک مساله و یک اصل قرار میگیرند. همکاران عزیز، ما که دست اندرکار روابط عمومی هستیم بایدالگوی شایستهای برای روابط عمومیها باشیم.