به گزارش برداشت روز، مجتبی یوسفی عضو هیأترئیسه مجلس شورای اسلامی امروز (۱۸ آذرماه) در بازدید از غرفه گروه فولاد مبارکه در هجدهمین نمایشگاه بینالمللی متالورژی(ایرانمتافو) اظهار کرد: رهبر معظم انقلاب در مورد جلوگیری از خامفروشی فرمودهاند:«به جای خامفروشی نفت باید به سمت فروش محصولات معدنی برویم»؛ براساس برنامههای توسعه که آخرین آن برنامه ششم توسعه است باید حداقل بیشتر از ۱۵ درصد از حوزه معادن در GDP کشور محقق شود که متأسفانه این عدد با اغماض حدود ۶ یا ۷ درصد است که بخش قابل توجهی از آن خامفروشی است؛ این یعنی به زنجیره ارزش افزوده نمیرسیم چراکه در صنعت نفت و گاز زنجیره ارزش افزوده یک قصه پر غصه بوده و در صنعت فولاد نیز باید بگوییم که سیاستگذاری مشخص و مدونی را نداشتهایم.
وی افزود: اگر حدود ۴۰ میلیارد یورو در هر زمینهای سرمایهگذاری شود، ارزش افزوده زیادی را ایجاد کرده و به تبع آن اشتغال زیادی را ایجاد خواهد شد؛ حوزه ذوب که سرمایهگذاری در آن، حدود ۶۵ درصد و معادل حدود ۳۵ میلیارد یورو است و حوزه نورد که این عدد زیر ۱۵ درصد است؛ این در حالی است که هماکنون توسعههایی رقم میخورد و این موضوع بسیار نگرانکننده است، چرا که باید هم تأمین سنگ آهن، هم تأمین آهن اسفنجی، هم مقدماتی برای رسیدن به تولید باید داشته باشیم و هم با مشکلاتی مانند تأمین انرژی روبرو هستیم؛ در حوزه انرژی و موضوعات مرتبط با آن مانند برق، آب و گاز که مقدمات تولید است، دچار بحران هستیم؛ مثلاً هماکنون دچار بحران مدیریت منابع آبی هستیم که باعث تنش در کشور شده است.
عضو هیأترئیسه مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: به شرکتهایی که بدون شکلگیری یک کنسرسیوم رسمی به صورت غیررسمی تجربه خوبی را در اجرای پروژههای ملی داشتند، افتخار میکنیم؛ نمونه این تجربه همکاری مشترک میان فولاد مبارکه، فولاد اکسین و لولهسازی اهواز بود که در یک کار مشترک توانستند پروژه گوره به جاسک را به ثمر برسانند؛ متأسفانه در برخی موارد به توانمندی نخبگان جوان و پیشکسوتهایمان در حوزه علمی و صنعت توجه نمیکنیم. سؤال اینجاست که این ۳ شرکت چطور توانستند به تکنولوژی ذوب و نورد ورقهایی که در نهایت ختم به لولهای شود که ضدخوردگی باشد و گاز ترش را از گوره به جاسک برساند، دست پیدا کنند. به فرموده مقام معظم رهبری این برکت تحریم است که این توانمندی را به رخ هم داخلیها و هم خارجیها کشید. این در حالی بود که ما این قرارداد را با یکی از کشورها بسته بودیم. چون تحریمها به وجود آمد آنها طبق معمول دست ما را خالی گذاشتند و رفتند. این اعتماد به یک شرکت ذوبی مثل فولاد مبارکه و یک شرکت نوردی که ورق عریض تولید نموده و در خاورمیانه به عنوان یک شرکت هاست یعنی فولاد اکسین و در نهایت یک شرکت نوردی یعنی فولاد اهواز که محصول نهایی را تولید کرد نشان داد که ما میتوانیم. ما باید سر این موضوع وقت بگذاریم و بگوییم که این کار بزرگی که انجام شد چطور و با چه کیفیتی انجام شد. ما هم تکنولوژی تولید ورقش را نداشتیم هم توانایی نورد آن را نداشتیم ولی در نهایت این پروژه را اجرا کردیم.
وی اذعان داشت: این تجربه بسیار خوبی است که ببینیم در دنیا کشورهایی که مثلا در صنعت فولاد موفق بودهاند چه تجربیاتی را داشتهاند. مثلا چین که توانسته قسمت قابل توجهی از بازار را به خودش اختصاص داده، بخش قابل توجهی از بازار آن را تصاحب کرد. این درحالی است که حتی کشوری مانند امریکا که تجربه بیشتری نسبت به چین داشت از چین عقب ماند. علت موفقیت چین تشکیل همین کنسرسیومها بود نه نگاههای بخشی. ما در کشور نگاههای بخشی داریم و با این نگاه داریم منابعمان را از دست میدهیم. مثلا الان ظرفیتی در حوزه نوردی داریم و ظرفیتی در حوزه ذوب. ما به جای اینکه اینها را کنسرسیوم نموده تا به محصول نهایی ختم شود این کار را انجام نمیدهیم. باید به نگاه های بخشی یعنی بین این وزارتخانه و آن وزارتخانه، نگاه بین استانی و…. را کنار بگذاریم. البته باید به این موضوع توجه کنیم که هر منطقهای ظرفیتهای خاص خودش را دارد. قطعا هماکنون بحران برق، آب و گاز برای ما جدی است. به همین خاطر جانماییهایی که صورت میگیرد و نوع کاری که می خواهیم انجام دهیم باید سنجیده شود تا مثل پروژه گوره به جاسک موفق شویم. نکته دیگر این است که باید به سمت ایجاد تکنولوژیهای های تک حرکت کنیم. ما الان در مورد نوع الکترودی که در صنعت فولاد استفاده میشد صحبت میگردیم. به جای اینکه در حوزه فولادسازی رقیب هم باشیم ظرفیتها کنار هم قرار دهیم. اگر نگاه کنیم میبینیم که ظرفیت توسعه در حوزه نوردی و هم در حوزه ذوبی را نداریم. چون از طرفی سنگ اهن و آهن اسفنجی که می خواهیم استفاده کنیم ذخایر نداریم. در صنعت نورد نیز همینطور است. وقتی داریم با ۱۵ درصد از ظرفیت کشور کار میکنیم توسعه دوباره با نگاه بخشی نتیجهای جز اینکه منابع کشور را تلف کردیم و خودمان رقیب خودمان شدهایم ندارد. باید به سمت این برویم که اشتغال را در مناطقی که کمتر توسعه یافتهاند ببریم.
یوسفی تصریح کرد: اگر در این بین بتوانیم از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان نیز استفاده کنیم خیلی خوب است. من توانمندی این شرکتها را که دیدم به خودم افتخار کردم. ولی غبطه خوردم که چرا این توانمندی را برای کسب ارزش افزوده بیشتر استفاده نمیکنیم.
وی در پایان عنوان داشت: در چین ظرفیت برخی از شرکتهای فولادی حداقل ۱۵ یا ۲۰ میلیون تن است. ما تقریبا هیچ کدام از شرکتهایمان با چنین ظرفیتی کار نمیکند. در این صورت هزینه مضاعف و نگهداشت ما با تولید ۴میلیون تن، ۶ میلیون تن و.. بالا رفته و عملا تولید به صرفه نخواهد بود. از طرف دیگر اگر یک شرکت فولادی اقدام به احداث نیروگاه میکرد ما این را یک کار فرا سازمانی میدیدیم اما الان به جایی رسیدهایم که به خاطر ناترازی موجود در تولید برق و گاز داریم، راهی جز این نداشتیم که این کار را فودلاسازان ما انجام دهند چون آسایش مردم برای ما از همه چیز مهم است. این موضوع نشان میدهد که اگر بر مبنای برنامه ششم توسعه به تولید ۲۵هزار مگاواتی برق میرسیدیم هم نیازهای صنعت را پاسخ میدادیم هم میتوانستیم در حوزه سوافت برق فعال شویم که این موضوع اتفاق نیافتاد. نبود منابع انرژی مانند آب، برق و گاز میتواند تولید را با مشکل جدی مواجه کند.
ایراسین