19:59 - 24 تیر 1404

آخرین اخبار
سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران(ایدرو) که در 26 تیرماه 1346 تاسیس شده بود، به 58 سالگی رسید و احتمالا عمر آن، اکنون از سن اغلب مدیران و کارکنانش بیشتر باشد.

به گزارش برداشت روز، اگرچه عمر طولانی، یکی از ویژگی مثبت و در واقع عنصری بالنده در برندینگ سازمان ها و شرکت ها به حساب می آید اما در خصوص سازمان گسترش، شاید بیشتر این پرسش مطرح باشد، که این سازمان بزرگ و یا بزرگترین سازمان توسعه ای کشور، در گذر از پستی و بلندی ها و در پیچ خم مجموعه ای از سیاست ها و سیاستگذاری های متعارض و متناقض و خلاصه این ارابه لغزان در این جاده ناهموار، چگونه توانست 58 سال عمر کند و دوام بیاورد؟!

تاسیس ایدرو در سال 1346 نماد و نشانه ای از برنامه ریزی هدفمند و خردمندانه برای ورود ایران به عصر مدرن بود. هرچند ذوب آهن اصفهان قبل از آن پایه گذاری شده بود اما تاسیس ذوب آهن به کمک روسها، نوعا واکنشی احساسی و اضطراری در مقابل ممانعت های آمریکا برای دستیابی ایران به صنعت ذوب بود و به عبارتی، حرکتی برای جبران غرور زخم خورده نخبگان ایرانی به حساب می آمد. ایدرو اما کاملا حساب شده و در لحظه درست تاریخی متولد شد.

نظریه ایجاد و توسعه صنایع منتخب و پیشران برای صنعتی سازی سریع در کشورهای توسعه نیافته، از حدود اوایل دهه 1380 بویژه بعد از انتشار کتاب « توسعه و چپاول» پیتر اوانز وارد ادبیات توسعه صنعتی ایران شد اما استراتژی سازمان گسترش از 35 سال قبل از نظریه اوانز، بر انتخاب و توسعه صنایع پیشران و تکمیل زنجیره توسعه صنعتی در زمینه نفت، گاز، پتروشیمی، کانی ها، صنایع ماشین سازی، کشتی سازی، خدمات و حمل و نقل، استوار بود. این استراتژی آنگونه که پیتر اوانز و لفت ویچ به عنوان شارحان دولت های توسعه خواه، عنوان کرده اند در بیشتر کشورهای نوظهور صنعتی مثل چین، کره جنوبی، مالزی، تایوان و سنگاپور که چند دهه بعد از ایران، سودای صنعتی شدن در سرانداختند، جواب داده است.

استراتژی توسعه صنایع پیشرانِ سازمان گسترش هم البته بدون پاسخ نماند و حداقل بین سالهای 46 تا 53 سبب ایجاد تغییرات گسترده ای در ساختار صنعتی کشور شد و به گفته یرواند آبراهامیان در کتاب « ایران بین دو انقلاب» یک نوع انقلاب صنعتی صغیر با رشد صنعتی 17 درصدی را در ایران رقم زد. هر چند، سرعت صنعتی سازی از دموکراتیزه سازی کشور پیشی گرفت و شد آنچه که می دانید و می دانیم.

افول سازمان گسترش از حدود اواخر سال 53 و همزمان با دخالت های حکومت بویژه شخص شاه در برنامه ریزی های اقتصادی و صنعتی آغاز شد و با افت مشروعیت سیاسی نظام، منجر به چالش های اجتماعی و بروز اعتراضات کارگری شد تا جائیکه در نهایت رهبری این سازمان خوشنام که با تکنوکرات های کاربلد و اسطوره هایی مثل رضا نیازمند آغاز شده بود در نهایت به میان مایه هایی مثل هوشنگ ثابتی برادر پرویز ثابتی مدیرکل جلاد ساواک رسید. در سال 56 بسیاری از مدیران متخصص این سازمان کنار گذاشته شدند و ماموران ساواک در قالب هیات مدیره ها و مدیران تابعه ایدرو، کنترل اوضاع را بدست گرفتند و البته دیری نپایید که اوضاع از کنترل همه آنها خارج شد.

در سالهای بعد از انقلاب که توسعه صنعتی سرمایه دارانه، مورد سرزنش قرار گرفت، استراتژی های سازمان گسترش هم دچار رخوت و سردرگمی شد. بطوریکه از یک سازمان توسعه ای و خالق دهها شرکت موفق به سازمان مصادره کننده و توزیعی تبدیل شد. بسیاری از کارخانه های خصوصی مصادره شده بویژه صنایع خودروسازی در اختیار ایدرو قرار گرفت. الحاق خودروسازی ها به ایدرو، این سازمان را با ثروتی بادآورده و پرحاشیه مواجه ساخت که هنوز هم به رغم واگذاری ایران خودرو، از زیر آوار آن خارج نشده است. خودروسازی ها هم به برند ایدرو آسیب زدند و هم صنایع مهم و استراتژیک دیگر آن را از توجه و رونق انداختند !

با همه اینها، سازمان گسترش در همین سالهای بعد از انقلاب هم با نامهای بزرگی عجین شده و تکنوکرات های صاحب نامی مثل اکبر ترکان، بهزاد نبوی، محسن صفایی فراهانی، مصطفی هاشمی طبا، غلامرضا شافعی، رضاویسه و رضا نوروز زاده را به خود دیده است که به رغم تحریم ها و فشار های کمرشکن اقتصادی و تغییرات مکرر مدیریتی، کارهای بزرگی را به سر انجام رساندند.

شکی نیست که تکنوکرات های قبل از انقلاب نظیر عالیخانی، نیازمند، اصفیا، یگانه و سمیعی خوش تر درخشیدند اما فراموش نکنیم که آن درخشش در فضایی از اقتصاد سیاسی به وقوع پیوست که ناسیونالیسم اقتصادی، کارآفرینی در صنایع بزرگ مقیاس و توسعه صنعتی به کمک بورژوازی صنعتی، تقدیس و تکریم می شد. این در حالی بود که در یکی از مجالس بعد از انقلاب، علیه بهزاد نبوی وزیر صنایع وقت، نطقی انتقادی با این مضمون ایراد شد که او با ساخت خودرو سواری به جای اتوبوس و مینی بوس، دارد از اهداف انقلاب اسلامی فاصله می گیرد!

به رغم همه این ناملایمتی ها، سازمان گسترش به مدد ساختار تشکیلاتی قدرتمند و صدها مدیر و کارشناس و متخصص ارزنده اش، هنوز هم از استحکام و استعداد لازم برای پیشبرد اهداف مهم توسعه صنعتی کشور برخوردار است. این واقعیتی است که محسن صفایی فراهانی به درستی بیان کرده است؛ جایی که می گوید : « من ۱۱ سال از سال ۵۸ تا آخر ۶۹ عضو هیات عامل سازمان گسترش و نوسازی ایران بودم، به روسای مختلف سازمان گسترش می‌گفتم: نیازمند آنقدر اینجا را خوب سازماندهی و آنقدر خوب بنا کرده است که با این همه خرابکاری‌هایی که ما داریم می‌کنیم، خراب نمی‌شود! ».

کار ماندگارتر ایدرو در تکمیل زنجیره توسعه صنعتی، توسعه همزمان دانش مدیریت و پرورش مدیران صنعتی، به کمک نهاد قدرتمندی مثل سازمان مدیریت صنعتی است که قدیمی تر از ایدرو و به یک روایت، ایدروساز بوده است. تشریح نقش های سازمان مدیریت صنعتی در سپهر صنعت ایران، مستلزم مجال دیگری است اما اکنون این سازمان، پروژه شناسایی و پرورش یک هزار مدیر اقتصادی و صنعتی کشور به توصیه مقام معظم رهبری و به عنوان یکی از برنامه های سید محمد اتابک وزیر صمت را آغاز کرده است که در صورت موفقیت می تواند، چشم انداز تازه ای پیش روی دانش مدیریت در صنایع استراتژیک کشور بگشاید.

ایدرو به همراه شرکت هایی مثل ماشین‌سازی اراک، ماشین‌سازی تبریز، ‌تراکتورسازی تبریز، ایرالکو، هپکو، کشتی‌سازی خلیج‌فارس، مگفا، کشتی‌سازی اروندان، واگن‌سازی پارس، موتوژن و پمپیران و غیره …فقط نام چند شرکت و موسسه صنعتی نیست، سنگ نشانی است از سالها رنج و کوشش و موفقیت و گاهی هم شکست! بر سنگ فرش راهرو هر کدام از کارخانه ها و شرکت های آن، نهری از عرق پیشانی کارگران و مهندسان غیرتمند ایرانی جاری شده است.

 

bardashtrooz.ir/news/223745

اخبار جدید