به گزارش برداشت روز، در سالهای اخیر، نوسانات تأمین انرژی در ایران بهویژه در فصول اوج مصرف، به یک تحول عادی تبدیل شده است. خاموشیهای تابستانی و قطعیهای زمستانی گاز تنها نمود ظاهری یک بحران عمیقتر است که دارای ریشههای چندبعدی در بخشهای مختلف نظام انرژی است. این ناترازی، امنیت انرژی کشور، هزینههای تولید و رقابتپذیری صادراتی را تحت تأثیر قرار داده و به یک چالش ملی تبدیل شده است.
علیرغم داشتن یکی از غنیترین ذخایر هیدروکربنی جهان و پتانسیل بالایی برای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، ایران با مشکل تأمین انرژی در ساعات اوج مواجه است. این تناقض نشاندهنده شکاف عمیقی است که در مدیریت تقاضا، تولید و توزیع انرژی به وجود آمده است. بررسی دقیق وضعیت موجود نشان میدهد که مصرف بالا و ناکارآمد، هدررفت گسترده انرژی، فرسودگی زیرساختها، ساختار نامناسب قیمتگذاری و ضعف در جذب سرمایهگذاری، نقش محوری در شکلگیری این بحران دارند.
در حوزه تقاضا، یکی از اصلیترین دلایل ناترازی، مصرف بیرویه و مدیریت نشده انرژی در تمامی بخشها است. سرانه مصرف انرژی در ایران به طور متوسط دو برابر میانگین جهانی و چهار برابر کشورهای توسعهیافته است. این سطح بالای مصرف نه تنها ناشی از رشد جمعیت و شهرنشینی، بلکه نتیجه سیاستهای نادرست یارانهدهی و قیمتگذاری نامناسب انرژی است. در این میان، فقدان فرهنگ صرفهجویی، عدم وجود استانداردهای بهرهوری و عدم استفاده از تکنولوژیهای هوشمند در بخش خانگی و صنعتی، منجر به اتلاف بیش از حد انرژی شده است.
در بخش عرضه نیز وضعیت بهتری وجود ندارد. بخش عمدهای از زیرساختهای تولید و انتقال انرژی، از عمر طولانی و کارایی پایینی برخوردار است. بیش از نیمی از ظرفیت نیروگاهی کشور مربوط به واحدهایی است که راندمان آنها کمتر از ۳۶ درصد است و تلفات شبکه انتقال نیز در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد تخمین زده میشود. این وضعیت، ضمن افزایش هزینههای تولید، باعث کاهش قابلیت اطمینان شبکه شده و بار متغیر اضافی بر سیستم تحمیل میکند.
همچنین، سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد انرژی کشور بسیار ناچیز است. در حالی که متوسط جهانی سهم انرژیهای پاک در تولید برق به بیش از ۳۰ درصد رسیده است، این رقم در ایران کمتر از ۲ درصد است. عقبماندگی در این حوزه، نتیجه ناپایداری سیاستهای حمایتی، عدم جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی و ضعف در بومیسازی فناوری است. در مقابل، وابستگی شدید به سوختهای فسیلی، ضمن افزایش آلودگی محیط زیست، ریسکهای امنیتی و اقتصادی را نیز افزایش داده است.
یکی از موانع اصلی توسعه زیرساختهای انرژی، مشکلات مالی و تحریمهای بینالمللی است. محیط نامطمئن برای سرمایهگذاری، کسری بودجه دولت و نااطمینانیهای اقتصادی، منجر به توقف یا کندی پروژههای توسعهای شده است. این موضوع، ضمن کاهش ظرفیت افزایش تولید، باعث تشدید ناترازی بین عرضه و تقاضا شده است.
براساس تحلیل کارشناسان، ریشههای این بحران در تعامل سه بعد اقتصادی، فنی و مدیریتی پنهان شده است. سیاستگذاریهای کوتاهمدت، عدم توجه به استانداردهای بینالمللی، ضعف در برنامهریزی بلندمدت و نبود آموزش عمومی در زمینه مدیریت انرژی، تمامی این عوامل در تداوم بحران نقش دارند. اصلاح نظام تعرفهگذاری، توسعه شبکههای هوشمند، فرهنگسازی عمومی در مصرف بهینه، جذب سرمایهگذاری هدفمند و تقویت ظرفیتهای بومی، از جمله راهکارهایی است که میتواند به تعدیل این ناترازی کمک کند.
با این حال، بدون اجماع ملی، ثبات سیاستی و اجرای منسجم برنامههای بلندمدت، دستیابی به امنیت انرژی و توسعه پایدار دشوار خواهد بود. ناترازی انرژی تنها یک مسئله فنی نیست، بلکه نمودی از ضعفهای ساختاری در مدیریت منابع، تصمیمگیریهای اقتصادی و فرهنگ مصرف است. ایران با داشتن ظرفیتهای بالای طبیعی و انسانی، هنوز فرصت لازم برای بازگشت به مسیر پایدار انرژی را دارد؛ اما این فرصت روزبهروز کاهش مییابد و نیازمند تصمیمات جدی و فوری است.