برداشت روز-حوزههای علمیه، بهویژه حوزه علمیه قم، در طول تاریخ ایران نقشی در هدایت دینی و گاه اجتماعی مردم ایفا کردهاند. از دوران زعامت بزرگانی چون آیتالله حائری یزدی تا تأثیرگذاری بیواسطه حوزه در نهضت حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی، این نهاد علمی-دینی نهتنها در تبیین آموزههای شریعت، بلکه در مسائل اجتماعی و حتی سیاسی نیز ایفای نقش داشته است. اما با گذر زمان و تحولات بنیادین در بافت اجتماعی، فرهنگی و ارتباطی جامعه ایرانی، این پرسش جدیتر از همیشه مطرح است: آیا حوزه میتواند مرجع اجتماعی باقی بماند یا بشود؟ و اگر چنین ظرفیتی دارد، پیشنیازهای آن کداماند؟
در سنت شیعی، مرجعیت اساساً ریشه در مرجعیت علمی و فقهی دارد؛ اما «مرجعیت اجتماعی» مفهومی فراتر است و به جایگاه اعتماد عمومی در پاسخ به مسائل مختلف جامعه، از خانواده و اقتصاد گرفته تا اخلاق و فرهنگ اشاره دارد. برای آنکه حوزه بتواند چنین جایگاهی را احیا یا تثبیت کند، نیازمند بازسازی ساختاری، زبانی و ارتباطی است. در دهههای اخیر و با گسترش فناوریهای ارتباطی، تغییر سبک زندگی جوانان و رشد نهادهای مدنی و دانشگاهی، حوزه دیگر تنها منبع مراجعه عمومی برای پاسخ به مسائل اجتماعی نیست. مخاطبان امروزی پرسشگرتر، تحصیلکردهتر و با دسترسی گستردهتری به منابع اطلاعاتی هستند. بنابراین، اگر حوزه بخواهد همچنان بهعنوان نهاد مرجع اجتماعی شناخته شود، باید از سطح صرف آموزش سنتی و روشهای گذشته فراتر برود.
حوزه علمیه قم که در سال ۱۳۰۱ هجری شمسی با تلاش آیتالله عبدالکریم حائری یزدی تأسیس مجدد شد، هماکنون یکی از بزرگترین و فعالترین مراکز علمی دینی جهان تشیع بهشمار میرود. این مرکز، با دارا بودن صدها مدرسه، مرکز پژوهشی و مؤسسه آموزش عالی، دارای ظرفیتهای انسانی و دانشی چشمگیری است. ساختارهایی مانند شورای عالی حوزههای علمیه، مرکز مدیریت حوزه، مراکز پاسخگویی به سؤالات شرعی و نهادهایی چون دفتر تبلیغات اسلامی، زمینههای مناسبی برای حضور فعال در عرصه مسائل اجتماعی فراهم کردهاند. برای مثال، در سالهای اخیر، ورود برخی نهادهای حوزوی به مباحث جدید مانند اخلاق پزشکی، محیط زیست، خانواده و رسانه، نمونههایی از همین تلاش برای حضور اجتماعی است.
آنچه میتواند این ظرفیتها را به مرجعیت اجتماعی تبدیل کند، پیوند اثربخش با جامعه و بازسازی نگاه درونحوزوی نسبت به مسائل نوپدید است. یکی از چالشهای کلیدی، «زبان حوزه» در ارتباط با جامعه امروز است. جوانان امروز با الگوهای ارتباطی متفاوتی تربیت شدهاند. منبر سنتی همچنان جایگاه خود را در برخی لایههای جامعه حفظ کرده، اما نمیتواند تنها ابزار حوزه برای ارتباط باشد. رسانههای دیجیتال، شبکههای اجتماعی، تولید محتوای چندرسانهای و تعامل دوسویه، ابزارهایی هستند که حوزه باید بهصورت جدیتر از آنها بهره بگیرد.
افزون بر این، تقویت اعتماد عمومی نسبت به کارکرد نهادهای حوزوی، شفافسازی عملکردها و حضور فعال در مسائل روزمره جامعه، بیآنکه جنبه سیاسی پررنگی داشته باشند، از مهمترین مؤلفههای مرجعیت اجتماعیاند. حوزهای که پاسخگوی نیازهای جوانان، خانوادهها، کارآفرینان و حتی سیاستگذاران باشد، میتواند مرجعیت را در ابعاد مختلف حفظ کند. تعامل بیننسلی نیز یک ضرورت جدی است. انتقال مفاهیم دینی، اخلاقی و فرهنگی به نسل جدید تنها از طریق حفظ سنت کافی نیست؛ بلکه نیازمند نوسازی روشها، استفاده از زبان مخاطب و بهرهگیری از ظرفیت نخبگان جوان حوزوی و دانشگاهی است.
در گذر از صدمین سال بازتأسیس حوزه علمیه قم، این نهاد کهن در برابر فرصتها و چالشهای بیسابقهای قرار گرفته است. از سویی، جامعه همچنان به نهادهای دینی بهعنوان مرجع معنوی و اخلاقی نیاز دارد؛ و از سوی دیگر، شکل این مرجعیت دگرگون شده است. مرجع اجتماعی بودن، نیازمند بازسازی کارکرد، زبان، ساختار و حضور حوزه در عرصه عمومی است. نهادهای حوزوی، در صورت بهرهگیری از تجربیات گذشته، تعامل سازنده با جامعه علمی و تقویت ظرفیتهای نوین ارتباطی، میتوانند نهتنها در عرصه دینی، بلکه در سپهر اجتماعی نیز نقشی اثرگذار ایفا کنند؛ نقشی که بر پایه اعتماد، دانش و همفکری با جامعه شکل میگیرد، نه صرفاً بر پایگاه سنت و سابقه.