12:05 - 24 فروردین 1404

آخرین اخبار

به گزارش برداشت روز، دکتر روح الله ابوجعفری-محمد دیبایی/ دکتر مهدیه اکبری روشن، دکتر محمدصادق صارمی، دکتر محمدحسین مردی، دکتر فاطمه تیمورا، دکتر زهرا کلهر، دکتر رسول افشار تبار، فرزانه نوبری، دکتر اسماء حمزه

خلاصه مدیریتی

در گزارش آنکتاد (1996) اقتصاد مبتنی بر دانش چنین تعریف شده است: اقتصادی که به طور مستقیم مبتنی بر تولید، توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات باشد (OECD,1996). در اقتصاد مبتنی بر دانش یا دانش­محور، دانش محرک اصلی رشد، ایجاد ثروت و اشتغال در تمامی رشته فعالیت­ها است. براساس این تعریف اقتصاد دانش محور تنها به تعداد محدودی صنایع مبتنی بر فناوری بسیار پیشرفته وابسته نیست؛ بلکه در این نوع اقتصاد تمامی فعالیت­های اقتصادی به شکلی بر دانش متکی است. حتی فعالیت­هایی نظیر معدن و کشاورزی که اقتصاد قدیمی خوانده می­شدند. همچنین دانش مورد نیاز برای ساختن اقتصاد دانش­محور تنها از نوع فناوری محض نیست و دانش فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی را نیز در برمی­گیرد( عمادزاده و شهنازی، 1386).

در اقتصاد مبتنی بر دانش مفهوم شرکت مبتنی بر دانش و یا به اصلاح رایج دانش­بنیان (KBO[1]) مطرح می­گردد. شرکت‌های مذکور در مبانی نظری بیشتر به شرکت‌هایی اشاره می­کند که یادگیرنده و خالق دانش بوده و از دانش، چه دانش ضمنی[2] و چه دانش آشکار یا صریح[3] برای توسعه محصولات و فناوری­های خود استفاده می­کنند. به عبارت دیگر در متون بین­المللی، مفاهیم “سازمان­های دانش­بنیان”، “شرکت‌های دانش­آفرین[4]“، “سازمان یادگیرنده[5]” و “سازمان هوشمند[6]” در مبانی نظری هم­معنای سازمان­های دانش­بنیان (KBO) به کار رفته است (خیاطیان و همکاران، 1395). همچنین در مقالات علمی از عباراتی نظیر “سازمان یا کسب و کار دانش محور[7]“، “شرکت‌های کوچک دانش مبنا[8]“، “شرکت‌های فناوری­محور[9]“، “شرکت‌های کوچک نوآور[10]“، “شرکت‌های مبتنی بر فناوری­های پیشرفته[11]” و “شرکت‌های مبتنی بر فناوری­های نوین[12]” استفاده می­شود (فخاری، 1393). همچنین “شرکت‌های مبتنی بر فناوری جدید (NTBFs[13])” یا به اصطلاح شرکت‌های فناور نیز در این چارچوب قرار می­گیرد.

ماهیت شرکت‌های دانش­بنیان مبتنی بودن بر دانش، تحقیق وتوسعه، فناوری جدید و پیچیده و نوآوری می­باشد. بر این اساس ماهیت اجرایی و قانونی شرکت‌های مذکور در کشور شکل گرفته است که پیرامون آن 9 دسته کالا و خدمات تعریف گردید و اگر شرکتی تحت شروطی مشخص بتوانند به تولید کالا و عرضه خدمات در یکی از 9 دسته مذکور بپردازد، دانش­­بنیان قلمداد می­گردد. همچنین بر اساس چارچوب­های مشخصی از مرحله تولید، سطح فناوری و تسلط بر دانش فنی، انواع شرکت‌های نوپا، نوآور و فناور تعریف شده است. در شکل (1) ارتباط ماهیت شرکت‌های مبتنی بر دانش و خروجی آنها ترسیم شده است.

شکل 1: ماهیت شرکت دانش بنیان و خروجی آن 

منبع: پژوهش

 

هر شرکت و یا بنگاهی در عملکرد خود با عوامل نااطمینانی و ریسک روبه­رو است اما ماهیت وجودی این نوع شرکت‌ها نظیر وابستگی به نوآوری، فناوری پیچیده، تحقیق و توسعه و دانش منجر به عدم اطمینان و پیش­بینی ناپذیری بیشتری نسبت به وقایع آتی در این دسته از شرکت‌ها شده است. گرچه شرایط محیطی درونی و میزان اثرگذاری متغیرهای بیرونی بر شرکت‌های دانش­بنیان متفاوت است اما تجربه نشان داده است برخی از این شرکت‌ها با استفاده از استراتژی­های مناسب توانسته­اند در این حوزه پیشرو و موفق باشند.

مدیریت ریسک ([14]RM) با هدف شناسایی و ارزیابی ریسک‌های بالقوه و کاهش اثرگذاری و مدیریت ریسک انجام می‌شود. با توجه به غیرقابل پیش‌بینی بودن کسب‌وکار ناشی از مسائل سیاسی، وضعیت اقتصادی، عوامل طبیعی و پیشرفت­های تکنولوژیکی، مدیریت ریسک یکی از رویکردهای اصلی شرکت‌ها برای تضمین بقای خود و غلبه بر عدم قطعیت‌ها در جهت نیل به اهداف خود بوده است. از اواسط دهه 1990 مدیریت ریسک شرکتی ([15]ERM) به عنوان یک مفهوم و به عنوان عملکرد مدیریتی درون­سازمانی وارد ادبیات شد. مدیریت ریسک شرکتی یک رویکرد سیستماتیک و یکپارچه نسبت به مدیریت کلیه ریسک‌هایی است که یک شرکت با آن مواجه است(Dickinson, G. 2001). هدف رویکرد مدیریت ریسک شرکتی، شناسایی، اندازه‌گیری و کنترل ریسک‌های سازمانی است و به عنوان یک ابزار ضروری برای شرکت‌های دانش­بنیان که با اکتشاف فرصت‌های تجاری جدید و نامطمئن سروکار دارند، مطرح شده است.

استفاده از مدل‌های مدیریت ریسک شرکتی در شرکت‌های مشخص با فناوری بالا یا شدت نوآوری، به‌ طور قابل‌توجهی نامشخص است، هرچند که این مدل به ویژه برای صنایع دارای نوسانات بالا و موانع ورودی قوی، متناسب است. عدم وجود برنامه‌های مدیریت ریسک شرکتی در شرکت‌های نوآور، ممکن است مربوط به فقدان داده‌های تاریخی و در نتیجه ناممکن بودن محاسبه تغییرپذیری بازده انتظاری باشد (da Silva Etges, A. P. B., & Cortimiglia, M. N. ,2019).

از آنجا که خروجی شرکت محصول فناورانه و نوآورانه و پروژه­های تحقیق و توسعه (جهت تولید محصول با فناوری بالا و یا جدید ) می­باشد، شرکت در یک فرآیند نوآوری دائمی و پویا قرار دارد که بدون توجه به آن نمی­تواند در بازار محصولات مبتنی بر دانش باقی بماند. بر این اساس مدیریت ریسک نوآوری جایگاه ویژه­ای خواهد داشت. با توجه به آنکه مدیریت ریسک نوآوری به همه ابعاد مدیریتی شرکت استوار است، به نظر می­رسد مفهوم نظری قابل اتکایی برای تبیین جزیی ابعاد مدیریت ریسک شرکتی در شرکت‌های دانش­بنیان باشد.

هدف از تحقیق حاضر شناسایی و احصا انواع ریسک‌های شرکت‌های دانش­بنیان و ارائه راهکارهای سیاستی و بیمه­ای می­باشد. احصای ریسک‌های شرکت‌های دانش­بینان و جزییات مربوط به آن، قطعا تحت تاثیر نوع محصول و خدمات تولیدی شرکت­ و تعریف آن از نظر نوپا، نوآور و فناور بودن قرار دارد که لازمه آن مطالعه جزیی و منفک هر یک از 9 دسته کالا و خدمات دانش­بنیان تعریف شده می­باشد که از اهداف و ابعاد تعریف شده طرح حاضر خارج می­باشد. تحقیق حاضر بر احصای ریسک بر اساس ابعاد کلی مدیریت ریسک شرکتی (بر پایه ادبیات مدیریت ریسک نوآوری) و ابعاد جزیی مدیریت ریسک پروژه متمرکز شده است. از آنجا که احصای ریسک بر اساس ماهیت شرکت صورت می­پذیرد، همه انواع ریسک‌های وارد قابل شناسایی است و صرفا برخی از احصای جزیی از تقسیم­بندی­های کلی انجام شده، ممکن است مغفول واقع گردد.

در تحقیق حاضر انواع ریسک‌های مالی، فنی و تولیدی، بازار، سازمانی و بیرونی را در مدیریت پروژه در کنار ریسک‌های دانش فنی برتر/ پایین در مقایسه با رقبا[16]، استراتژی نوآوری[17]، مدیریت فناوری[18]، مشوق‌ها و سیاست‌های دولت[19]، مشخصات ریسک[20]، مدیریت نوآورانه و انعطاف‌پذیر[21]، موقعیت جغرافیایی و روابط بیرونی[22]، مقیاس و بلوغ[23] و خلاقیت[24] شناسایی گردید که مشتمل بر 73 نوع ریسک شده است. تکنیک به کارگرفته جهت جمع­آوری داده ( ارزیابی ریسک) مصاحبه ساختاریافته بوده است. بر این اساس از مدیران ارشد شرکت دانش‌بنیان تایید شده در کشور که در نه دسته فناوری قرار گرفته­اند، مصاحبه ساختاریافته انجام پذیرفت.

بر اساس ارزیابی ریسک با معیار امتیاز ریسک (حاصلضرب احتمال وقوع ریسک در شدت اثرگذاری آن) دسته وسایل، ملزومات و تجهیزات پزشکی بالاترین و خدمات تجاری­سازی کمترین میانگین امتیاز ریسک را دارا بوده است. به طور کل بر اساس نمودار پراکندگی شرکت‌ دسته پنج و دسته هفت با بالاترین مقدار ریسک و شرکت‌ دسته سه و هشت با کمترین مقدار ریسک مواجه هستند. همچنین 37 نوع ریسک از 73 ریسک احصا شده بالاتر از خط بحرانی میانگین قرار گرفته و ریسک‌های تغییرات و نوسانات متغیرهای اقتصاد کلان ( نرخ ارز، تعرفه، تورم و غیره)، عدم وجود/ کمبود تسهیلات اعطایی تامین مالی کافی، تغییرات سیاست­گذاری و محیط قانونی (قوانین مالیاتی، اعتباردهی و غیره)، عدم/ضعف امکان تامین مالی داخلی پروژه و عدم/ ضعف امکان تامین مالی بیرونی پروژه در اولویت اول تا پنجم قرار می­گیرد.

برخی از انواع ریسک‌های احصا شده ممکن است دارای ویژگی­هایی باشند که امکان بیمه­پذیری آن را سلب می­نماید که مهمترین آن قابلیت اندازه­گیری (کمی/کیفی بودن)، پویا بودن ریسک و عدم قابلیت پیش­بینی­پذیری آن است. بر این اساس راهکارهای مدیریت ریسک شرکت‌های دانش­بنیان شامل راهکارهای بیمه­ای و غیر آن بوده که راهکارهای غیر بیمه­ای ناظر بر ساختارهای درونی شرکت و سیاست­گذار بیرونی می­باشد.

صنعت بیمه در رابطه با شرکت‌های مبتنی بر دانش از جایگاه ویژه­ای برخوردار است؛ ارائه راهکار بیمه­ای علاوه بر آنکه امکان انتقال برخی ریسک‌های وارده در فرآیند تولید، مدیریت درونی و ریسک‌های بازاری را فراهم می­آورد، به فرآیند تفهیم و شناسایی ریسک به شرکت نیز کمک می­نماید.

شرط لازم برای طراحی و کاربرد ابزارهای بیمه­ای، شناسایی عامل وقوع ریسک، برآورد دقیق ارزش­های پولی زیان انتظاری و احتمال وقوع آن می­باشد که همه موارد فوق به سری زمانی و مقطعی داده­های کمی و اطلاعاتی نیازمند است.

تطبیق برخی از ریسک‌ها با بیمه­نامه­های موجود آسان می­باشد. به عنوان نمونه ریسک ناشی از وقوع حوادث آسیب­زا به کارکنان و یا نمونه انسانی، با بیمه آزمایشات بالینی به راحتی قابلیت پوشش دارد. در حالی که همین ریسک جهت پوشش بهتر توسط بیمه­نامه­های مسئولیت نیازمند تعریف و چارچوب­سازی متناسب می­باشد. ریسک‌هایی نظیر ریسک‌های بیرونی ناشی از تغییرات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و قانونی، ریسک افشای اطلاعات و تعریف مالکیت معنوی، ریسک افراد کلیدی، ریسک ناشی از پژوهشگران ناسازگار و واکنش منفی بیرونی نسبت به محصول، در محیط با ثبات اقتصادی، با چارچوب­بندی مشخص قانونی و با داشتن اطلاعات تاریخی صحیح عددی (جهت برآورد احتمال وقوع ریسک و شدت زیان انتظاری) قابلیت بیمه­پذیری توسط طیف بیمه­های مسئولیت، بیمه زندگی و عمر، بیمه ریسک سیاسی و بیمه اعتبار تجاری را خواهند داشت.

ریسک‌های مالی توسط بیمه ضمانت­نامه، تحت شرایط خاصی توسط بیمه توقف کسب و کار و غرامت حرفه­ای و بیمه اعتبار تجاری قابلیت مدیریت خواهند داشت. ریسک‌های مربوط به تولید و فناوری با تعمیم بیمه­های مهندسی و بیمه­های مسئولیت قابلیت پوشش دارند. همچنین ریسک‌های ناشی از منابع انسانی و متلاشی شدن تیم نیز با طیف بیمه­نامه­های مسئولیت می­تواند مدیریت شوند.

همچنین ریسک‌های مالی با راه­کارهایی چون تامین مالی مبتنی بر بدهی سنتی کوتاه و بلندمدت، تامین مالی مبتنی بر دارایی، ابزارهاي ترکیبی، روش‌هاي مبتنی بر اوراق بهادار، یارانه‌ها، سرمایه‌گذاري خطرپذیر، بازار دوم فرابورس، تامین مالی جمعی و فرشتگان کسب و کار ، پرداخت تسهیلات ارزان‌قیمت (وام‌هاي ارزان و تسهیل شده یا یارانه تسهیلات)، حمایت‌هاي ضمانت‌نامه و اعتباري، قابلیت یاری­رسانی دارد.

سیاست­ها درونی و اتخاذ سیستم مدیریت ریسک پویا شرکتی در تعدیل همه ریسک‌های وارده به طور مستقیم و یا غیرمستقیم نقش موثری ایفا می­نماید. توجه به اجرای مدیریت ریسک شرکتی ناظر بر همه ابعاد دانش، پروژه­های تحقیق و توسعه، تولید محصول جدید و فناورانه و تولید محصول با فناوری بالا از ملزومات تحقق اهداف بلندمدت شرکت‌های مبتنی بر دانش می­باشد.

در چنین فضایی توجه به همه ابعاد مدیریت نظیر مدیریت استراتژی، مدیریت سبدها، محصولات و پروژه­ها، مدیریت پروژه­های نوآوری و تحقیق و توسعه، نحوه مدیریت منابع انسانی، مدیریت دانش و مالکیت فکری، مدیریت منابع شرکت، رهبری و مدیریت فرهنگ سازمانی، مدیریت روابط بیرونی، مدیریت و طراحی سازمانی، مدیریت فرآیند نوآوری، مدیریت فرآیند تولید و فناوری، مقیاس­های عملکردی، مدیریت بازاریابی با تاکید بر پایه­های شکل­گیری شرکت ضرورت دارد.

ریسک‌هایی نظیر برخی از ریسک‌های بازار، ریسک‌های فناوری و تولید که ناظر بر استراتژی شرکت، مدیریت منابع انسانی و سرمایه، الزامات فناوری، حضور در پارک­ها و رویدادهای مرتبط برون سازمانی، ضعف بسترهای بازاریابی و غیره می­باشند، ناشی از عوامل درونی بوده که با سیاست­های درونی شرکت قابلیت مدیریت و تعدیل خواهند داشت.

برخی از ریسک‌ها نظیر ضعف بازار خرید محصولات و خدمات مبتنی بر دانش توسط دولت و یا عدم حمایت­های تعرفه­ای و مالی و تسهیلاتی، با سیاست­گذاری­های متناسب دولت قابل مدیریت می­باشد. برخی از سیاست­های حمایتی مالیاتی، تعرفه­ای، قوانین حمایت و صیانت از اختراع و حقوق مالکیت معنوی، حمایت از صادرات محصولات دانش­بنیان، واردات مواد اولیه و فناوری و تجهیزات لازم، آموزش و ایجاد بسترهای بازاری را می­توان از سیاست­های کمکی دولتی نام برد. با تضمین خرید محصولات دانش‌بنیان و فناورانه، لیزینگ محصولات، ایجاد امکان خرید اقساطی محصولات دانش‌بنیان و فناور یا اجبار خریدهاي دولتی به بهره‌گیري از محصولات فناور داخلی می­توان ریسک‌های بازاری را تعدیل نمود.

دولت جهت حمایت از شرکت‌های مبتنی بر دانش، تحقیق و توسعه، فناوری پیشرفته و نوآوری لازم است در یک بستر واحدی، جزییات همه ریسک‌های وارده را شناسایی و ارزیابی نماید و بر اساس آن راهکارهای سیاستی و حمایتی پیشنهاد دهد.

بانک اطلاعاتی شرکت‌های دانش­بنیان مفهوم مهمی بوده که در کشور جهت سامان­دهی و یاری­رسانی به شرکت‌های مذکور در نهادهای مختلفی به آن پرداخته شده است نظیر معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری و بخش مربوطه در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری. سه مطلب در این زمینه مطرح می­باشد؛ اول آنکه درحالی که با جامعه هدف مشخصی (شرکت‌های مبتنی بر دانش به فراخور تعریف انجام شده) روبه­رو هستیم، اما نهادهای مرتبط بالادستی به طور منفک و ناپیوسته عمل می­نمایند. لازم است یکپارچگی در این خصوص جهت تجمیع منابع، جلوگیری از موازی­کاری و اجماع سیاست­گذاری صورت پذیرد.

مطلب دوم آنکه بانک اطلاعاتی شرکت‌های مبتنی بر دانش نیاز به جزییات بیشتر و دقیق­تری جهت کمک به فرآیند مدیریت ریسک و ارائه راهکار درونی و بیرونی دارد. به عنوان مثال شرکت‌های مذکور جزییات اطلاعاتی و غیرمحرمانه از اهداف شرکت و طرح­های در دست اجرا، تمام شده و شکست خورده به شبکه اطلاعاتی وارد نماید نظیر؛ ارزش انتظاری ریالی طرح، ارزش انتظاری منافع عمومی طرح و یا محصول، منابع مالی مورد نیاز و شیوه­های تامین آن، رتبه اعتباری شرکت در سیستم بانکی و بازار سرمایه، ارزش ریالی منابع غیر مالی مورد نیاز و نحوه تامین آن، مشخصات تخصصی افراد تیم و مدیریت و برآورد اثرگذاری ریالی آنها بر طرح و یا تحقق اهداف شرکت، جزییات مدیریت ریسک پروژه، جزییات ارزیابی طرح و امکان­سنجی اجرا و غیره.

موضوع سوم ارتباط میان شرکت، دولت و بازیگران صنعت بیمه و دسترسی به بانک اطلاعاتی می­باشد. به عبارت دیگر علاوه بر نقش حمایتی، تسهیلگری و قانون­گذاری دولت، حضور فعال صنعت بیمه جهت مدیریت ریسک­ از اهمیت بالایی برخوردار می­باشد. ایجاد بازار بیمه با سازوکار انگیزه­های درونی عرضه­کننده( شرکت‌های بیمه) و تقاضا­کننده (شرکت‌های مبتنی بر دانش) نیازمند اطلاعات می­باشد. لازم است بانک اطلاعاتی با مشارکت این سه ضلع به طور همزمان تکمیل ­گردد به نحوی که سیاست­گذار را به ارائه سیاست­های هدفمند سوق داده و اطلاعات کافی (در خصوص شناسایی عوامل وقوع ریسک، احتمال و شدت پولی اثرگذاری) را جهت طراحی بیمه­نامه­های متناسب در اختیار بیمه­گذار ­دهد.

بر این اساس پیشنهاد می­گردد بانک جامع اطلاعاتی جهت ارتباط صنعت بیمه، دولت و شرکت‌های بیمه با شرکت‌های دسته­های مختلف محصولات دانش­بنیان و انواع شرکت‌های نوپا، نوآور و فناور، درکنار سایر مفاهیم مرتبط مانند هسته­های فناور و خانه­های خلاق و نوآوری شکل گیرد و اطلاعات لازم از هر سه طرف وارد گردد. به نظر می­رسد جلسات تخصصی ارتباطی بین نماینده هر یک از 9 دسته شرکت‌های دانش­بنیان و شرکت‌های مبتنی بر دانش و شرکت‌های بیمه جهت تفهیم ریسک و سایر جزییات مفید خواهد بود. در این ارتباط شرکت‌های بیمه نیز می­توانند به معرفی محصولات جدید طراحی شده و یا در فرایند طراحی بپردازد. دولت نیز می­تواند از مجموع اطلاعات وارده، نقش تنظیم­گری قانونی و حمایتی را با دقت و جزییات لازم ایفا نماید.

 

 

[1]. Knowledge-Based Organization

[2] .Tacit Knowledge

[3] .Explicit Knowledge

[4] .Knowledge Creating Company

[5] .Learning company

ذکور

[7] .Knowledge- Intensive Organizations or Business

[8] .Knowledge-Intensive SMEs

[9] .Technology-based Firms

.[10] Innovative Small Firms

[11] .High-Tech Firms

.[12] Small New Technology- Based Firms

. [13] New technology-based firms

[14].Risk Management

[15]. Enterprise Risk Management

[16] .Technical Knowledge Superior/Inferior Compared to Competitor

[17]. Innovation Strategy

[18]. Technology Managemen

[19]. Governmental Incentives & Policies

[20]. Risk Profile

[21]. Flexible and Innovation-oriented Management

[22]. Geographic Location & External Relationships

[23]. Size & Maturity

[24] Creativity

bardashtrooz.ir/news/211044

اخبار جدید